معنی فارسی nonintrovertedly

B1

به‌طور غیر انزواطلبانه، به شیوه‌ای که در آن فرد به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کند.

In a manner that is not reserved or solitary; openly social.

example
معنی(example):

او به‌طور غیرانزواطلبانه به گروه نزدیک شد و به گفت‌وگوی آن‌ها پیوست.

مثال:

He approached the group nonintrovertedly, joining in their conversation.

معنی(example):

او به‌طور غیرانزواطلبانه ایده‌هایش را با همه در جلسه به اشتراک گذاشت.

مثال:

She nonintrovertedly shared her ideas with everyone in the meeting.

معنی فارسی کلمه nonintrovertedly

: معنی nonintrovertedly به فارسی

به‌طور غیر انزواطلبانه، به شیوه‌ای که در آن فرد به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کند.