معنی فارسی nonjob

B1

نوعی کار که جدی نیست و معمولاً نمی‌تواند به عنوان یک شغل پایدار در نظر گرفته شود.

A type of work that is not serious and generally cannot be considered a stable job.

noun
معنی(noun):

A position that is ostensibly a job but does not involve useful or meaningful work.

example
معنی(example):

فریلنسینگ می‌تواند به عنوان یک مشغله غیر واقعی دیده شود اگر ثبات نداشته باشد.

مثال:

Freelancing can be seen as a nonjob if it lacks stability.

معنی(example):

او به کار پاره وقتش به عنوان یک مشغله غیر واقعی اشاره کرد زیرا از سبک زندگی‌اش حمایت نمی‌کرد.

مثال:

He referred to his part-time work as a nonjob because it didn't support his lifestyle.

معنی فارسی کلمه nonjob

: معنی nonjob به فارسی

نوعی کار که جدی نیست و معمولاً نمی‌تواند به عنوان یک شغل پایدار در نظر گرفته شود.