معنی فارسی nonleprously
B1به حالتی بیان میکند که فرد بدون نشانههای جزام زندگی میکند و با مردم بهطور عادی تعامل دارد.
In a manner that is not characteristic of leprosy or not showing the associated signs.
- ADVERB
example
معنی(example):
بیمار با وجود بدنامی به صورت غیرجزامی زندگی کرد.
مثال:
The patient lived nonleprously despite the stigma.
معنی(example):
او با جامعه به صورت غیرجزامی ارتباط برقرار کرد.
مثال:
He engaged with the community nonleprously.
معنی فارسی کلمه nonleprously
:
به حالتی بیان میکند که فرد بدون نشانههای جزام زندگی میکند و با مردم بهطور عادی تعامل دارد.