معنی فارسی nonlocalized
B1غیرمکانی، به معنای عدم ارتباط یا تعلق به یک مکان خاص.
Not restricted to a specific location; applicable in multiple areas.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دادههای غیرمکانی تفسیر کردنش دشوار بود.
مثال:
The nonlocalized data was difficult to interpret.
معنی(example):
پاسخهای غیرمکانی از مناطق مختلف جمع آوری شد.
مثال:
Nonlocalized responses were collected from various regions.
معنی فارسی کلمه nonlocalized
:
غیرمکانی، به معنای عدم ارتباط یا تعلق به یک مکان خاص.