معنی فارسی nonloyalties
B1غیر وفاداری به شخص یا اصول مشخص است و به شنیدن و عمل کردن طبق باورها یا روابط عاطفی اشاره دارد.
The quality of not being loyal or faithful to a person or principle.
- NOUN
example
معنی(example):
او در طول مسابقه به تیمش غیر وفاداری نشان داد.
مثال:
He showed nonloyalties to his team during the tournament.
معنی(example):
غیر وفاداری او زمانی که طرف را عوض کرد، مشخص بود.
مثال:
Her nonloyalties were evident when she switched sides.
معنی فارسی کلمه nonloyalties
:
غیر وفاداری به شخص یا اصول مشخص است و به شنیدن و عمل کردن طبق باورها یا روابط عاطفی اشاره دارد.