معنی فارسی nonluminously
B1به طریقی که نور تولید نمیکند یا به صورت غیرتابناک انجام میشود.
In a manner that does not emit or reflect light.
- ADVERB
example
معنی(example):
اتاق به صورت غیرتابناک رنگ شده بود که حس خستگی میداد.
مثال:
The room was painted nonluminously, making it feel very dull.
معنی(example):
او رنگهایی پوشید که به طرز غیرتابناکی با محیط اطرافش مخلوط شدند.
مثال:
She wore colors that nonluminously blended with her surroundings.
معنی فارسی کلمه nonluminously
:
به طریقی که نور تولید نمیکند یا به صورت غیرتابناک انجام میشود.