معنی فارسی nonly

B1

تنها، به معنای محدود بودن به یک موضوع یا جنبه خاص.

Only; solely; limited to one aspect or subject.

example
معنی(example):

او تنها بر روی تحصیلاتش تمرکز کرد و سایر فعالیت‌ها را نادیده گرفت.

مثال:

He focused nonly on his studies, ignoring other activities.

معنی(example):

نتایج فقط به این مورد خاص اطلاق می‌شود.

مثال:

The results were nonly applicable to this specific case.

معنی فارسی کلمه nonly

: معنی nonly به فارسی

تنها، به معنای محدود بودن به یک موضوع یا جنبه خاص.