معنی فارسی nonmagnetical

B1

غیرمغناطیسی، به معنای عدم واکنش با میدان‌های مغناطیسی.

Not exhibiting magnetic properties.

example
معنی(example):

این ماده غیرمغناطیسی است، به این معنی که آهنرباها را جذب نخواهد کرد.

مثال:

The material is nonmagnetical, meaning it won't attract magnets.

معنی(example):

به دلیل خواص غیرمغناطیسی آن، دستگاه بدون تداخل کار می‌کند.

مثال:

Due to its nonmagnetical properties, the device operates without interference.

معنی فارسی کلمه nonmagnetical

: معنی nonmagnetical به فارسی

غیرمغناطیسی، به معنای عدم واکنش با میدان‌های مغناطیسی.