معنی فارسی nonmaintenance
B1غیرقابل نگهداری، به تجهیزاتی اشاره دارد که نیاز به تعمیر و نگهداری دورهای ندارند.
Referring to equipment or systems that do not require regular maintenance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این تجهیزات به عنوان غیرقابل نگهداری طبقهبندی میشوند، به این معنا که نگهداری منظم نمیطلبند.
مثال:
The equipment is classified as nonmaintenance, meaning it doesn't require regular upkeep.
معنی(example):
دستگاههای غیرقابل نگهداری معمولاً هزینههای کار را کاهش میدهند.
مثال:
Nonmaintenance machines often reduce labor costs.
معنی فارسی کلمه nonmaintenance
:
غیرقابل نگهداری، به تجهیزاتی اشاره دارد که نیاز به تعمیر و نگهداری دورهای ندارند.