معنی فارسی nonmandatories
B1غیربه الزامات، اقداماتی که لازم نیست انجام شوند.
Actions or components that are not compulsory.
- OTHER
example
معنی(example):
سیاست جدید شامل برخی از غیربه الزامات است که میتوانیم انتخاب کنیم که از آنها پیروی کنیم.
مثال:
The new policy includes some nonmandatories that we can choose to follow.
معنی(example):
غیربه الزامات میتوانند مفید باشند اما برای موفقیت الزامی نیستند.
مثال:
Nonmandatories can be beneficial but are not required for success.
معنی فارسی کلمه nonmandatories
:
غیربه الزامات، اقداماتی که لازم نیست انجام شوند.