معنی فارسی nonmanifestly
B1بهطور غیرمشهود، به حالت یا وضعیتی اشاره دارد که به وضوح بیان نشده است.
In a manner that is not clearly visible or expressed.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور غیرمشهود ناراضی بود و احساساتش را از همه پنهان میکرد.
مثال:
She was nonmanifestly unhappy, hiding her feelings from everyone.
معنی(example):
بهطور غیرمشهود، مشکلاتی درون تیم وجود داشت که نیاز به رسیدگی داشت.
مثال:
Nonmanifestly, there were issues within the team that needed addressing.
معنی فارسی کلمه nonmanifestly
:
بهطور غیرمشهود، به حالت یا وضعیتی اشاره دارد که به وضوح بیان نشده است.