معنی فارسی nonmedicinally
B1به معنای استفاده از چیزی در غیر از جنبههای پزشکی یا درمانی است.
In a manner that does not involve medicinal or therapeutic use.
- ADVERB
example
معنی(example):
این گیاه میتواند در دستورهای مختلف به صورت غیرپزشکی استفاده شود.
مثال:
The herb can be used nonmedicinally in various recipes.
معنی(example):
او از این ماده به طور غیرپزشکی برای طعمدهی لذت میبرد.
مثال:
He enjoys using the ingredient nonmedicinally for its flavor.
معنی فارسی کلمه nonmedicinally
:
به معنای استفاده از چیزی در غیر از جنبههای پزشکی یا درمانی است.