معنی فارسی nonmentally
B1بهطور غیر ذهنی به کاری اطلاق میشود که بیشتر بر جنبههای عملی و فیزیکی تکیه دارد تا جنبههای ذهنی و روانی.
In a manner that emphasizes practical skills over mental or cognitive engagement.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به آزمون بهصورت غیر ذهنی نزدیک شد و بهجای آن بر مهارتهای عملی تکیه کرد.
مثال:
She approached the exam nonmentally, relying instead on practical skills.
معنی(example):
تمرین بهطور غیر ذهنی میتواند به بهبود عملکرد فیزیکی منجر شود.
مثال:
Training nonmentally can lead to better physical performance.
معنی فارسی کلمه nonmentally
:
بهطور غیر ذهنی به کاری اطلاق میشود که بیشتر بر جنبههای عملی و فیزیکی تکیه دارد تا جنبههای ذهنی و روانی.