معنی فارسی nonmilitary

B1

غیرنظامی به کارهایی اطلاق می‌شود که مرتبط با جنگ یا نظامی‌گری نیستند.

Not related to or involving the military.

adjective
معنی(adjective):

Not military; civilian.

example
معنی(example):

این سازمان بر راه‌حل‌های غیرنظامی برای درگیری‌ها تمرکز دارد.

مثال:

The organization focuses on nonmilitary solutions to conflicts.

معنی(example):

تلاش‌های غیرنظامی معمولاً شامل دیپلماسی و مذاکرات است.

مثال:

Nonmilitary efforts often involve diplomacy and negotiation.

معنی فارسی کلمه nonmilitary

: معنی nonmilitary به فارسی

غیرنظامی به کارهایی اطلاق می‌شود که مرتبط با جنگ یا نظامی‌گری نیستند.