معنی فارسی nonmimetically

B1

به شکلی که تقلید مستقیم از واقعیت وجود ندارد.

In a manner that is not imitative or representational.

example
معنی(example):

داستان به صورت غیرمقلد بیان شد و اجازه داد تفسیرهای تخیلی صورت گیرد.

مثال:

The story was told nonmimetically, allowing for imaginative interpretations.

معنی(example):

این شعر به صورت غیرمقلد نوشته شده و از نمادگرایی بیشتر از واقع‌گرایی استفاده کرده است.

مثال:

The poem was created nonmimetically, using symbolism more than realism.

معنی فارسی کلمه nonmimetically

: معنی nonmimetically به فارسی

به شکلی که تقلید مستقیم از واقعیت وجود ندارد.