معنی فارسی nonmischievously
B1به شیوهای که نشان دهنده شیطنت نباشد.
In a manner that is not mischievous; innocent or sincere.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیر شیطنت آمیز لبخند زد در حالی که مشقهایش را کامل میکرد.
مثال:
She smiled nonmischievously as she completed her homework.
معنی(example):
سگ به طور غیر شیطنت آمیز به من نگاه کرد بعد از اینکه غذا را دزدید.
مثال:
The dog looked at me nonmischievously after stealing the food.
معنی فارسی کلمه nonmischievously
:
به شیوهای که نشان دهنده شیطنت نباشد.