معنی فارسی nonmystical

B1

غیرمخصوص به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به جنبه‌های رمزآلود یا عرفانی مربوط نمی‌شود.

Not relating to mysticism or mystic qualities.

example
معنی(example):

دیدگاه غیرمخصوص او بحث را عملی‌تر کرد.

مثال:

Her nonmystical perspective made the discussion more pragmatic.

معنی(example):

این یک تفسیر غیرمخصوص از رویدادهاست.

مثال:

This is a nonmystical interpretation of the events.

معنی فارسی کلمه nonmystical

: معنی nonmystical به فارسی

غیرمخصوص به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به جنبه‌های رمزآلود یا عرفانی مربوط نمی‌شود.