معنی فارسی nonmysticism

B1

مفهومی که به فقدان یا انکار تمرکز بر جنبه‌های عرفانی و رمزآلود اشاره دارد.

The rejection of mystical elements in explanations or beliefs.

example
معنی(example):

غیرمذهبی بر تفکر منطقی و شواهد تجربی تأکید دارد.

مثال:

Nonmysticism emphasizes rational thought and empirical evidence.

معنی(example):

او غیرمذهبی را به عنوان نقطه مقابل باورهای سنتی مطالعه کرد.

مثال:

She studied nonmysticism as a counterpoint to traditional beliefs.

معنی فارسی کلمه nonmysticism

: معنی nonmysticism به فارسی

مفهومی که به فقدان یا انکار تمرکز بر جنبه‌های عرفانی و رمزآلود اشاره دارد.