معنی فارسی nonnaturality

B1

عدم طبیعی بودن، حالتی که در آن چیزها به صورت طبیعی و معمولی نیستند.

The quality of being unnatural or not conforming to nature.

example
معنی(example):

عدم طبیعی بودن موقعیت احساس ناراحتی می‌کرد.

مثال:

The nonnaturality of the situation felt uncomfortable.

معنی(example):

فلاسفه دربارهٔ پیامدهای عدم طبیعی بودن بحث می‌کنند.

مثال:

Philosophers debate the implications of nonnaturality.

معنی فارسی کلمه nonnaturality

: معنی nonnaturality به فارسی

عدم طبیعی بودن، حالتی که در آن چیزها به صورت طبیعی و معمولی نیستند.