معنی فارسی nonnegativism
B1رویکردی که به جای منفینگری، به تفکری مثبت و سازنده تأکید میکند.
A perspective that emphasizes positive thinking rather than negative.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرمنفیگرایی او نگرش مثبتی به زندگی تضمین کرد.
مثال:
His nonnegativism ensured a positive outlook on life.
معنی(example):
غیرمنفیگرایی میتواند به بحثهای سازندهتری منجر شود.
مثال:
Nonnegativism can lead to more constructive discussions.
معنی فارسی کلمه nonnegativism
:
رویکردی که به جای منفینگری، به تفکری مثبت و سازنده تأکید میکند.