معنی فارسی nonobstructive
B1غیرمسدودکننده، به شرایطی که مانع از جریان طبیعی نمیشود اشاره دارد.
Not obstructing or hindering normal function.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عمل جراحی غیرمسدودکننده بود و به بهبودی سریعتر کمک کرد.
مثال:
The surgery was nonobstructive, allowing for quicker recovery.
معنی(example):
شرایط غیرمسدودکننده معمولاً به درمانهای کمتهاجمیتری نیاز دارند.
مثال:
Nonobstructive conditions often require less invasive treatment.
معنی فارسی کلمه nonobstructive
:
غیرمسدودکننده، به شرایطی که مانع از جریان طبیعی نمیشود اشاره دارد.