معنی فارسی nonomission
A2عدم مأموریت، عدم انجام یک وظیفه یا مسئولیت خاص.
The absence of a mission or task assigned.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم شرکت او در پروژه همه را شگفتزده کرد.
مثال:
Her nonomission from the project surprised everyone.
معنی(example):
عدم شرکت تیم جزء حیاتی برنامهریزی بود.
مثال:
The team's nonomission was a critical part of the planning.
معنی فارسی کلمه nonomission
:
عدم مأموریت، عدم انجام یک وظیفه یا مسئولیت خاص.