معنی فارسی nonoptically

B1

به صورت غیرنوری، به شیوه‌ای عمل می‌شود که شامل دید و بینایی نمی‌شود.

In a manner that does not involve vision or optical methods.

example
معنی(example):

نتایج به طور غیرنوری از طریق امواج صوتی به دست آمدند.

مثال:

The results were nonoptically obtained through sound waves.

معنی(example):

داده‌ها به صورت غیرنوری تحلیل شدند و از هر گونه تصاویر خودداری شد.

مثال:

The data was analyzed nonoptically, avoiding any visuals.

معنی فارسی کلمه nonoptically

: معنی nonoptically به فارسی

به صورت غیرنوری، به شیوه‌ای عمل می‌شود که شامل دید و بینایی نمی‌شود.