معنی فارسی nonpaying

B1

افرادی که وجهی را پرداخت نمی‌کنند و اغلب مشکلاتی را برای کسب و کارها ایجاد می‌کنند.

Individuals or entities that do not make payments as required.

adjective
معنی(adjective):

Not paying

example
معنی(example):

مشتریان عدم پرداخت از فروشگاه ممنوع شدند.

مثال:

The nonpaying customers were banned from the store.

معنی(example):

آن‌ها یک سیاست برای برخورد با مشتریان عدم پرداخت دارند.

مثال:

They have a policy to deal with nonpaying clients.

معنی فارسی کلمه nonpaying

: معنی nonpaying به فارسی

افرادی که وجهی را پرداخت نمی‌کنند و اغلب مشکلاتی را برای کسب و کارها ایجاد می‌کنند.