معنی فارسی nonphenomenally
B1به شیوهای اشاره دارد که غیرعادی یا فوقالعاده نیست.
In a manner that is not exceptional or remarkable.
- ADVERB
example
معنی(example):
او چالش را بهطور غیرپدیدهوار مدیریت کرد و پیشرفت ثابتی نشان داد.
مثال:
He handled the challenge nonphenomenally, showing steady progress.
معنی(example):
این پروژه بهطور غیرپدیدهوار پیشرفت کرد و به دستاوردهای کوچک اما قابل توجهی رسید.
مثال:
The project advanced nonphenomenally, achieving small but significant milestones.
معنی فارسی کلمه nonphenomenally
:
به شیوهای اشاره دارد که غیرعادی یا فوقالعاده نیست.