معنی فارسی nonplantowning
B1وضعیت یا سیستمی که در آن افراد دارای باغ یا زمینهایی برای کشت و زرع نیستند.
Referring to a situation where individuals do not own plants or agricultural land.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در یک جامعه غیر مالک گیاه زندگی میکرد که باغها مشترک بودند.
مثال:
He lived in a nonplantowning community where gardens were communal.
معنی(example):
سیاستهای غیر مالکانه گیاه، فضاهای سبز مشترک را بین ساکنان تشویق میکند.
مثال:
Nonplantowning policies encourage shared green spaces among residents.
معنی فارسی کلمه nonplantowning
:
وضعیت یا سیستمی که در آن افراد دارای باغ یا زمینهایی برای کشت و زرع نیستند.