معنی فارسی nonpliantly
B1بهطور غیرقابل انعطاف، بیان رفتار یا عملی که در آن شخص از تغییر امتناع میکند.
In a manner that is unyielding or not flexible.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور غیرقابل انعطاف از تغییر برنامههایش با وجود شرایط امتناع کرد.
مثال:
She nonpliantly refused to change her plans despite the circumstances.
معنی(example):
آنها با درخواست بهطور غیرقابل انعطاف برخورد کردند و به انتخابهای اولیه خود پایبند بودند.
مثال:
They dealt with the request nonpliantly, sticking to their original choices.
معنی فارسی کلمه nonpliantly
:
بهطور غیرقابل انعطاف، بیان رفتار یا عملی که در آن شخص از تغییر امتناع میکند.