معنی فارسی nonplusing

B1

غیرقابل توضیح، حالتی که در آن فرد به دلیل عجیب بودن یک موقعیت یا خبر دچار سردرگمی می‌شود و نمی‌تواند به سرعت واکنش نشان دهد.

Confusing or bewildering someone, leaving them unsure of how to respond.

example
معنی(example):

خبر غیرمنتظره همه را غیرقابل توضیح گذاشت.

مثال:

The unexpected news left everyone nonplusing.

معنی(example):

واکنش او برای حضار غیرقابل توضیح بود.

مثال:

Her reaction was nonplusing to the audience.

معنی فارسی کلمه nonplusing

: معنی nonplusing به فارسی

غیرقابل توضیح، حالتی که در آن فرد به دلیل عجیب بودن یک موقعیت یا خبر دچار سردرگمی می‌شود و نمی‌تواند به سرعت واکنش نشان دهد.