معنی فارسی nonpolluted

B1

غیرآلوده به مواد زاید یا آلودگی، وضعیت یا محیطی که تحت تأثیر آلودگی قرار نگرفته است.

Not contaminated or polluted; free from harmful substances.

example
معنی(example):

این رودخانه غیرآلوده است و برای شنا کردن بی‌خطر است.

مثال:

The river is nonpolluted and safe for swimming.

معنی(example):

باید محیط خود را غیرآلوده نگه داریم برای نسل‌های آینده.

مثال:

We should keep our environment nonpolluted for future generations.

معنی فارسی کلمه nonpolluted

: معنی nonpolluted به فارسی

غیرآلوده به مواد زاید یا آلودگی، وضعیت یا محیطی که تحت تأثیر آلودگی قرار نگرفته است.