معنی فارسی nonpopulousness

B1

عدم جمعیت، در مورد منطقه‌ای به کار می‌رود که جمعیت آن به طور کلی کم باشد.

The quality or state of being not populous; low population density.

example
معنی(example):

عدم تراکم جمعیت این منطقه را به مکان ایده‌آلی برای دوستداران طبیعت تبدیل کرده است.

مثال:

The nonpopulousness of the region makes it an ideal place for nature lovers.

معنی(example):

عدم تراکم جمعیت می‌تواند اغلب به یک سبک زندگی آرام‌تر منجر شود.

مثال:

Nonpopulousness can often lead to a more tranquil lifestyle.

معنی فارسی کلمه nonpopulousness

: معنی nonpopulousness به فارسی

عدم جمعیت، در مورد منطقه‌ای به کار می‌رود که جمعیت آن به طور کلی کم باشد.