معنی فارسی nonpracticability

B1

عدم عملی بودن بیانگر ناتوانی در انجام یا اجرای طرح‌های پیشنهادی است.

The state of being impractical or not feasible; unable to be carried out.

example
معنی(example):

عدم عملی بودن پیشنهاد ما را به تجدید نظر درباره برنامه‌هایمان وادار کرد.

مثال:

The nonpracticability of the proposal made us reconsider our plans.

معنی(example):

ما عدم عملی بودن برخی روش‌ها را در جلسه‌مان مورد بحث قرار دادیم.

مثال:

We discussed the nonpracticability of certain methods in our meeting.

معنی فارسی کلمه nonpracticability

: معنی nonpracticability به فارسی

عدم عملی بودن بیانگر ناتوانی در انجام یا اجرای طرح‌های پیشنهادی است.