معنی فارسی nonpresciently
B1غیرحضوری به معنای بدون پیشبینی یا آگاهی از نتایج احتمالی است.
Not able to anticipate or predict future events.
- ADVERB
example
معنی(example):
او غیرحضوری عمل کرد و از عواقب احتمالی بیخبر بود.
مثال:
He acted nonpresciently, unaware of the potential consequences.
معنی(example):
این تصمیم به صورت غیرحضوری گرفته شد و به توسعههای آینده توجه نشد.
مثال:
The decision was made nonpresciently, without considering future developments.
معنی فارسی کلمه nonpresciently
:
غیرحضوری به معنای بدون پیشبینی یا آگاهی از نتایج احتمالی است.