معنی فارسی nonpresentably
B1به طور غیرقابل ارائه، به طریقی که برای نمایش مناسب نیست.
In a manner that is unsuitable for presentation.
- ADVERB
example
معنی(example):
هنرمند مجسمهها را به طرز غیرقابل ارائهای در راهرو نمایش داد.
مثال:
The artist nonpresentably displayed the sculptures in the hallway.
معنی(example):
مدارک به طرز غیرقابل ارائهای روی میز چیده شده بودند.
مثال:
The documents were nonpresentably arranged on the table.
معنی فارسی کلمه nonpresentably
:
به طور غیرقابل ارائه، به طریقی که برای نمایش مناسب نیست.