معنی فارسی nonpresumptively
B1به صورت غیرپیشداوری و بدون اتخاذ فرضی، با دقت در نظر گرفتن موارد.
In a manner that does not assume or presuppose anything.
- ADVERB
example
معنی(example):
نتایج به طور غیرپیشداوری ارزیابی شدند تا دقت را تضمین کنند.
مثال:
The results were evaluated nonpresumptively to ensure accuracy.
معنی(example):
او به طور غیرپیشداوری به مسئله نزدیک شد و تمام احتمالات را در نظر گرفت.
مثال:
She approached the problem nonpresumptively, considering all possibilities.
معنی فارسی کلمه nonpresumptively
:
به صورت غیرپیشداوری و بدون اتخاذ فرضی، با دقت در نظر گرفتن موارد.