معنی فارسی nonprevalently
B1به صورت غیرشایع، به معنای وجود داشتن در مقادیر کم و نادر.
In a manner that is not common or widespread.
- ADVERB
example
معنی(example):
این گونه به طور غیرشایع در محیطهای خاص وجود دارد.
مثال:
The species exists nonprevalently in specific environments.
معنی(example):
نتایج به صورت غیرشایع در موارد ایزوله مشاهده شدند.
مثال:
The results were observed nonprevalently in isolated cases.
معنی فارسی کلمه nonprevalently
:
به صورت غیرشایع، به معنای وجود داشتن در مقادیر کم و نادر.