معنی فارسی nonprolixness
B1عدم طولانیگویی، به معنای مختصر بودن و دوری از جزئیات غیرضروری.
The quality of being nonprolix; brevity and clarity in writing or speech.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرطولانی بودن این سند باعث شد تا بررسی آن آسان باشد.
مثال:
The nonprolixness of the document made it easy to review.
معنی(example):
عدم طولانیگویی در نوشتار دانشگاهی اغلب ارزشمند است.
مثال:
Nonprolixness in academic writing is often valued.
معنی فارسی کلمه nonprolixness
:
عدم طولانیگویی، به معنای مختصر بودن و دوری از جزئیات غیرضروری.