معنی فارسی nonprovable
B1غیرقابل اثبات، به بیانیه یا نظریهای اشاره دارد که نمیتوان صحت یا نادرستی آن را در یک سیستم معین ثابت کرد.
Referring to a statement or theory that cannot be proven true or false within a given system.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از بیانیههای ریاضی در سیستمهای خود غیرقابل اثبات محسوب میشوند.
مثال:
Some mathematical statements are considered nonprovable in their given system.
معنی(example):
این نظریه غیرقابل اثبات بود و نمیتوانست تست شود.
مثال:
The theory was nonprovable and could not be tested.
معنی فارسی کلمه nonprovable
:
غیرقابل اثبات، به بیانیه یا نظریهای اشاره دارد که نمیتوان صحت یا نادرستی آن را در یک سیستم معین ثابت کرد.