معنی فارسی nonproximity

B1

عدم نزدیکی، ویژگی یا وضعیت بودن در فاصله و دور از چیزی است.

The state of being distant or not near to a certain issue or location.

example
معنی(example):

عدم نزدیکی به مسئله اجازه می‌داد که نظرات بی‌طرفانه باشند.

مثال:

Nonproximity to the issue allowed for unbiased opinions.

معنی(example):

در زمینه‌های عدم نزدیکی، دیدگاه‌های خارجی می‌توانند ارزشمند باشند.

مثال:

In nonproximity contexts, external perspectives can be valuable.

معنی فارسی کلمه nonproximity

: معنی nonproximity به فارسی

عدم نزدیکی، ویژگی یا وضعیت بودن در فاصله و دور از چیزی است.