معنی فارسی nonpsychoanalytically

B1

عمل کردن به شکلی که به تحلیل روانی مربوط نمی‌شود و بر جنبه‌های ملموس تأکید می‌کند.

In a way that does not involve psychoanalysis or psychological interpretation.

example
معنی(example):

درمان به‌صورت غیر روان‌تحلیلی انجام شد و بر راه‌حل‌های عملی متمرکز بود.

مثال:

The treatment was approached nonpsychoanalytically, focusing on practical solutions.

معنی(example):

آنها مطالعه را به‌صورت غیر روان‌تحلیلی انجام دادند و از تفسیرهای ناخودآگاه پرهیز کردند.

مثال:

They conducted the study nonpsychoanalytically, avoiding subconscious interpretations.

معنی فارسی کلمه nonpsychoanalytically

: معنی nonpsychoanalytically به فارسی

عمل کردن به شکلی که به تحلیل روانی مربوط نمی‌شود و بر جنبه‌های ملموس تأکید می‌کند.