معنی فارسی nonpsychologically

B1

به طور غیر روانشناختی، رویکردی که از تفکر یا تحلیل روانشناختی دوری می‌کند.

In a manner that is not related to psychology.

example
معنی(example):

این آزمایش به گونه‌ای طراحی شده بود که وظیفه را غیر روانشناختی ارزیابی کند.

مثال:

The experiment was designed to assess the task nonpsychologically.

معنی(example):

او به مسئله به شکل غیر روانشناختی نزدیک شد و بر داده‌ها تمرکز کرد.

مثال:

He approached the problem nonpsychologically, focusing on data instead.

معنی فارسی کلمه nonpsychologically

: معنی nonpsychologically به فارسی

به طور غیر روانشناختی، رویکردی که از تفکر یا تحلیل روانشناختی دوری می‌کند.