معنی فارسی nonqualification
B1عدم شایستگی، نبود شرایط لازم یا اعتبار برای یک موقعیت یا شغل.
The state of not being qualified for a position or role.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم شایستگی او برای این نقش همه را شگفتزده کرد.
مثال:
Her nonqualification for the role surprised everyone.
معنی(example):
عدم شایستگی میتواند مانعی برای پیشرفت باشد.
مثال:
Nonqualification can be a barrier to promotion.
معنی فارسی کلمه nonqualification
:
عدم شایستگی، نبود شرایط لازم یا اعتبار برای یک موقعیت یا شغل.