معنی فارسی nonreactionary

B2

غیرواکنشی به کسی یا چیزی اشاره دارد که از تغییرات جدید جلوگیری نمی‌کند یا مخالف آن نیست.

Not adhering to traditional or reactionary methods; open to change and progress.

example
معنی(example):

او به خاطر رویکرد غیرواکنشی خود در سیاست شناخته شده است.

مثال:

She is known for her nonreactionary approach to politics.

معنی(example):

سیاست‌های غیرواکنشی پیشرفت و تغییر را ترویج داد.

مثال:

The nonreactionary policies promoted progress and change.

معنی فارسی کلمه nonreactionary

: معنی nonreactionary به فارسی

غیرواکنشی به کسی یا چیزی اشاره دارد که از تغییرات جدید جلوگیری نمی‌کند یا مخالف آن نیست.