معنی فارسی nonreductive
C1به معنای اینکه چیزی به اجزای سادهتر تجزیه نمیشود.
Not reducing something to simpler components.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد غیرکاهشی او به روانشناسی بر پیچیدگی رفتار انسانی تأکید دارد.
مثال:
His nonreductive approach to psychology emphasizes the complexity of human behavior.
معنی(example):
یک دیدگاه غیرکاهشی در اقتصاد به عوامل مختلفی که بر بازارها تأثیر میگذارند توجه میکند.
مثال:
A nonreductive view of economics considers various factors that influence markets.
معنی فارسی کلمه nonreductive
:
به معنای اینکه چیزی به اجزای سادهتر تجزیه نمیشود.