معنی فارسی nonreinstatement

B1

عدم بازگشت، به وضعیتی اطلاق می‌شود که فرد به موقعیت قبلی خود بازنگردد.

The state of not being reinstated after termination or removal.

example
معنی(example):

این تصمیم منجر به عدم بازگشت کارمند شد.

مثال:

The decision led to the nonreinstatement of the employee.

معنی(example):

عدم بازگشت می‌تواند عواقب قابل توجهی برای کارگران داشته باشد.

مثال:

Nonreinstatement can have significant consequences for workers.

معنی فارسی کلمه nonreinstatement

: معنی nonreinstatement به فارسی

عدم بازگشت، به وضعیتی اطلاق می‌شود که فرد به موقعیت قبلی خود بازنگردد.