معنی فارسی nonrelativity

B1

عدم ارتباط با نظریه نسبیت، نظریه‌ای که برای توصیف و فهم رفتار اجرام در فیزیک بدون توجه به حرکات نسبی استفاده می‌شود.

A concept or theory that does not involve the principles of relativity; often used to simplify discussions of physics.

example
معنی(example):

نظریه غیر نسبیتی فهم فیزیک را بدون استفاده از حرکت نسبی آسان می‌کند.

مثال:

The theory of nonrelativity simplifies understanding physics without using relative motion.

معنی(example):

در دنیای غیر نسبیتی، زمان و فضا مطلق هستند.

مثال:

In a world of nonrelativity, time and space are absolute.

معنی فارسی کلمه nonrelativity

: معنی nonrelativity به فارسی

عدم ارتباط با نظریه نسبیت، نظریه‌ای که برای توصیف و فهم رفتار اجرام در فیزیک بدون توجه به حرکات نسبی استفاده می‌شود.