معنی فارسی nonremuneration

B1

عدم پرداخت یا جبران مالی برای خدمات ارائه شده.

The absence of payment for work done.

example
معنی(example):

داوطلبان معمولاً برای خدمات خود پاداشی دریافت نمی‌کنند.

مثال:

Volunteers often receive nonremuneration for their services.

معنی(example):

این دوره کارآموزی پاداشی نداشت اما تجربه‌ای با ارزش ارائه می‌داد.

مثال:

The internship offered nonremuneration but valuable experience.

معنی فارسی کلمه nonremuneration

: معنی nonremuneration به فارسی

عدم پرداخت یا جبران مالی برای خدمات ارائه شده.