معنی فارسی nonrepatriation

B1

عدم بازگشت به پدیده‌ای اطلاق می‌شود که در آن افراد یا دارایی‌ها به سرزمین اصلی خود باز نمی‌گردند.

The act of not returning someone or something to their country of origin.

example
معنی(example):

دادگاه علیه عدم بازگشت دارایی‌ها حکم داد.

مثال:

The court ruled against nonrepatriation of the assets.

معنی(example):

عدم بازگشت برخی از وجوه یک موضوع جنجالی بود.

مثال:

Nonrepatriation of certain funds was a contentious issue.

معنی فارسی کلمه nonrepatriation

: معنی nonrepatriation به فارسی

عدم بازگشت به پدیده‌ای اطلاق می‌شود که در آن افراد یا دارایی‌ها به سرزمین اصلی خود باز نمی‌گردند.