معنی فارسی nonrepetitiously
B1به معنای انجام کاری به گونهای که در آن هیچ چیزی تکرار نشود.
In a manner that does not involve repetition.
- ADVERB
example
معنی(example):
او معما را به طور غیر تکراری حل کرد و از هر سرنخ به روشی منحصر به فرد پیش رفت.
مثال:
He solved the puzzle nonrepetitiously, moving through each clue in a unique way.
معنی(example):
هنرمند به طور غیر تکراری نقاشی کرد و مطمئن شد که هر ضربه فرش متفاوت است.
مثال:
The artist painted nonrepetitiously, ensuring each brushstroke was different.
معنی فارسی کلمه nonrepetitiously
:
به معنای انجام کاری به گونهای که در آن هیچ چیزی تکرار نشود.