معنی فارسی nonresidentiary
B1قوانین یا شرایط مربوط به افرادی که در یک مکان مشخص زندگی نمیکنند.
Laws or conditions relating to individuals who do not live in a specific place.
- OTHER
example
معنی(example):
ثبتنام غیر مقیم در اداره مالیات برای تبعیدکنندگان بسیار رایج است.
مثال:
The nonresidentiary registration at the tax office is quite common for expatriates.
معنی(example):
قوانین غیر مقیم در کشورهای مختلف بهطور قابل توجهی متفاوت است.
مثال:
Nonresidentiary laws differ significantly between countries.
معنی فارسی کلمه nonresidentiary
:
قوانین یا شرایط مربوط به افرادی که در یک مکان مشخص زندگی نمیکنند.