معنی فارسی nonresponsive

B1

غیرپاسخگو به حالتی گفته می‌شود که فرد یا شیء به ورودی‌ها یا درخواست‌ها پاسخی نمی‌دهد.

Not reacting or responding; unresponsive.

example
معنی(example):

حضار غیرپاسخگو به نظر می‌رسیدند که به ارائه بی‌علاقه هستند.

مثال:

The nonresponsive audience seemed uninterested in the presentation.

معنی(example):

سیستم پس از بروزرسانی غیرپاسخگو بود.

مثال:

The system was nonresponsive after the update.

معنی فارسی کلمه nonresponsive

: معنی nonresponsive به فارسی

غیرپاسخگو به حالتی گفته می‌شود که فرد یا شیء به ورودی‌ها یا درخواست‌ها پاسخی نمی‌دهد.